دل ژاک کودکان حسینی
السلام علیک یا ابا عبدالله
السلام علیک یا ابا عبدالله
باور تنهایی خیلی سخته گاهی ادم اونقدر تنهاست که باید فقط کاغذ محرم اسرارش بشه .بدترین تنهایی اینه که تو جمع باشی اما تنهایی رو با ذره ذره وجودت لمس کنی.همه باشن اما بدون اینکه حتی به اشکاتو بغضت نگاه کنن از کنارت رد بشن .
اون لحظه ای که می فهمی همه فراموشت کردن و بغضت برای کسی مهم نیست دیوونه کننده ترین لحظه زندگیته . کسی چه می دونه بغضت و اشکات چی رو میخوان فریاد بزنن کسی چه می دونه تو دلت چی می گذره که دلت داره اینجوری فریاد می کشه.
وقتی یه غم دیوونه کننده تو دلت داشته باشی که نتونی به هیچ کس بگی وبرای کسی بنویسی اونوقته که اشکات سیل وار می شن محرم دلت.
غمی سنگین که با هر رفتنی خاطرش برات تداعی می شه خاطره رفتن...خاطره خفه کردن یه احساس مثل پرپرکردن یه غنچه.
رفتنی که حتی خودشم نفهمید که با رفتنش چه سنگی به شیشه نازک دلم زد دیگه حتی نمی دونم چقدر از رفتنش و شکستن دلم می گذره.
از رفتن متنفرم اما هنوز باید برم تا کی؟تاکجا؟نمی دونم.می رم اما دیگه با چشمای بسته مثل اونکه چشماشو به روم بست و رفت وحالامن باید برم اما تنها شاید معنای رفتن همینه.
هنوزم از رفتن متنفرم وهنوزم خاطره رفتن و تنها شدن دیوانه وار به دلم می کوبه...
رفتن و تو جاده موندن دل به تنهایی سپردن
وقت رفتن سخته اما ای خوشا رفتن و رفتن
......
تو روزای خالی از عشق که رواجه دل شکستن
ای خوشا رفتن و رفتن پل پشت سر شکستن
عمریست غریب و آسمان دل گیر است
افسوس برای دل سپردن دیر است
هربار بهانه ای گرفتیم و گذشت
عیب از من و توست عشق بی تقصیر است
سهم من از بودنت چه بود؟بی تابی و بی قراری روز هایم؟یا اشک های شبانه؟خنده های بی صدا یا اشک های ندیده ؟ شور بر خاسته از دل یا یخ زدگی تنهایی ام؟
عادت به نبودنت در عین بودن سخت است تا آمدم به باور بودنت برسم نبودنت چون صاعقه ای پر از برق آمد.
دیگر روز هایم برفی است و شب هایم بارانی تا کی؟ نمی دانم.همیشه عاشق باران و برف بودم ...
آن روز ها که انتظار آمدنت عذابم می داد عقلم گمان می کرد اگر برای همیشه حذف شوی دیگر عذاب انتظار نیست وحالا دل به او می خندد که عذاب انتظار اگرچه سخت بود اما عذاب جدایی...آن هم جدایی برادر و خواهر
روز آمدنت را به یاد ندارم اما روز رفتن همیشه برایم تداعی حرف ها و حضورت است یک حضور بی حضور چرا که چشم هایم هیچ گاه لیاقت درک تو را نیافتند اما دلم هوشیارتر از تمام وجودم بود.
حرف های نگفته بسیار است اما می ترسم،می ترسم بگویم آن چیزهایی را که باید در صندوق دلم نهان باشد تا تو راحت تر باشی و آرامتر اما چه کنم که آتش درونم از همان هیزم ها شعله ور است ...
شاید روزی آتشی روشن کنم به پهنای تمام وجودم آتشی آنقدر سوزان که سوزانندگی آتش تو را در روزهای برفی و شب های بارانیم محو کند.
لالا لالا نخواب دنیا خسیسه
واسه کمتر کسی خوب می نویسه
یکی لب هاش همیشه غرق خنده است
یکی پلکاش تو خوابم خیسه خیسه
دل منم خسته است دل منم شکسته است ایکاش هر اومدنی رفتن نداشت اما چه باید کرد که حتی نیومده باید رفت دلمو به این خوش می کنم که هر اومدنی اگه رفتن داره هر رفتنی معنی نابودی نیست امید دارم که هستی ، امید دارم که انتظار هنوز هست هنوزم می تونم منتظر برگشتت باشم اگه تصمیم نگیری که بر نگردی.
بودن و خلاصه شدن تو این دنیای مجازی حق من نیست حق تو هم نیست ما باید حقیقی زندگی کنیم اگه فقط منو تو حاشیه زندگیت می خوای اونم تو این دنیای مجازی این بودن من نیست این من نیستم این سایه منه و خودخواهی تو . بیا هم و بخوایم برای همدیگه برای خودمون برای آرزو هامون و برای قلبمون نه برای سایه هامون .
پس حالا همیشه هستیم حتی اگه تو هیچ دنیایی نباشیم .
امر به معروف و نهی از منکر
پروردگارا تو آگاهی که ما چشم طمع به تخت سلطنت و تاج شاهی نگشوده ایم .ما در این مبارزه که بر ضد مفاسد و منکرات به وجود آورده ایم نتها به احیای معالم دین تو پرداخته ایم و هدف ما این است که به آشفتگی های اجتماع خاتمه بخشیم و مصالح را بر جای مفاسد بگذاریم.
باشد که مردم مظلوم روی امنیت و آسایش ببینند و بندگان تو با فراغت و آزادی به طاعت تو بر خیزند ما میخواهیم که فرائض اسلام ادا شود و سنن سنیه پیامبر تو تجدید گردد .
پروردگارا این قوم که بر بالش فضیلت و علم تکیه زده اند اگر همدوش ما در این جهاد مقدس به پیکار بر نخیزند و همچنان بر مظالم ستمکاران پرده اغماض و اهمال کشند روزی آید که خویشتن هم به چنگال ظلم درافتند.
الا ای بندگان خدا دست کم بر جان خویش بترسید و از امر به معروف و نهی از منکر سر بر متابید و بهوش باشید که دین حنیف اسلام به خطر تهدید می شود.
گریه کن برای دردم
گریه کن برای خونه
گریه کن برای اون دل که نمی تونه بمونه
گریه کن برای دردم گریه آواز جنونه
گریه کن اگه میتونی که تو دل غمی نمونه
اگه می شنوی صدامو یا که می بینی نگامو
دل من تنهای تنهاست تو ندیدی گریه هامو
گریه کن برای رفتن گریه کن برای مردن
گریه کن برای قلبی که با چشمای تو سوختن
اگه می شنوی صدامو یا که می بینی نگامو
دل من تنهای تنهاست تو ندیدی گریه هامو