سخنی با موعود
مهدی جان: (میمت) نشان مستیت ، (هایت) نشان هستیت ، (دالت) نشان دل شیداییت ، (یا) یا هوالحق المبین.
مولای من! امروز بازهم گل های امیدم پرپر شد ومن ماندم و یک دل شکسته .امروز بازهم در آرزوی دیدار تلالو پرشکوه ماه رویت،روسیاه شدم.امروز بازهم قطرات اشک محرم دردهای شیعیانت شد و شاید هم مرهم دردهایشان وشاید در طول تاریخ هیچ محرمی جز اشک را نتوانی یافت.
مهدی جان بگذار راستش را بگویم !بدان آن چه که منتظران کوی تورا زنده نگه داشت عشق است .کلمه ای آشنا برای دوستداران وصال بارگاه دوست کلمه ای آشنا برای منتظران بی تاب و قرار . اصلا بگذار عامیانه تر بگویم تارو پود زندگی منتظرانت با عشق گره خورده است و دفتر زندگیشان با عشق رقم می خورد .
مهدی جان نمی دانم چرا وقتی می خواهم درد دل کنم واژه ها را کم می آورم همه چیزرا فراموش می کنم خودم را و حتی درد دلم را.راستش از اینکه با تو حرف می زنم احساس شرمندگی می کنم من که باشم که بخواهم با امام زمان (عج)آنکه زمان و زمین به برکت وجود او می گردند صحبت کنم؟پس مولای من بیش از این مخواه که شرمنده باشم و درمانم کن که درمان دردم تویی.
جانا به جعد موی تو و آن طره ی گیسوی تو
وآن تیغ زن ابروی تو وآن نرگس جادوی تو
از خودبده ما را خبر ای یار غایب از نظر