یک نفر
به همه لبخند بزن اما به یه نفر بخند
همه رو دوست داشته باش اما به یه نفر عشق بورز
تو قلب همه باش اما قلبت رو به یه نفر بسپار
به همه لبخند بزن اما به یه نفر بخند
همه رو دوست داشته باش اما به یه نفر عشق بورز
تو قلب همه باش اما قلبت رو به یه نفر بسپار
ای دوست دلت همیشه زندان من است
آتشکده عشق تو از آن من است
آن روز که لحظه وداع من و توست
آن شوم ترین لحظه پایان من است
چشم اندازهای آینده در توانبخشی
* عوامل اجتماعی و اقتصادی
مباحث اجتماعی جزئی از مباحث معلولیت هستند . حقوق بشر ، وضعیت اقتصادی بخصوص فقر و وضعیت اجتماعی شامل عقاید رفتارها و عملکردی که باعث موانع اجتماعی و محیطی می شوند .
میزان تخمینی افرادی که در هر زمان نیاز به خدمات توانبخشی دارند حدود ۵/۱ درصد جمعیت است که این تعداد در تمام دنیا حدود ۹۰ میلیون نفر تخمین زده می شود . تعداد معلولین در هر جامعه ای حدود ۷ تا ۱۰ درصد جمعیت تخمین زده می شود ، اگر چه آمار کشورهای مختلف از ۴ تا ۲۰ درصد می باشد . این اعداد نشانگر تعداد زیاد افرادی است که نیازهای آنان برای خدمات توانبخشی و برای حقوق مساوی و برای مشارکت کامل برآورده نشده است .
مراقبت بهتر دوره حاملگی باعث افزایش میزان بقای کودکان دچار معلولیت شده است . البته مراقبت های بهداشتی مادر و نوزاد باید بیش از این افزایش یابد تا علاوه بر پیشگیری از بیماریها و صدمات ، معلولیت کودکان نیز بطور زودرس کشف شود .
طول عمر افراد معلول افزایش یافته است و این مسئله باعث افزایش جمعیت افراد مسن و در نتیجه افزایش افراد معلول در جامعه شده است . شیوع بیماریهای غیرواگیر باعث تداوم افزایش تعداد افراد مبتلا به بیماریهای مزمن و معلولیت شده است . همچنین صدمات بعلت خشونت ، درگیریها و حوادث ترافیک نیز زیاد شده است . افراد معلول در تمام جوامع طول عمر بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده اند و نتیجه این مسئله نیاز بیشتر به خدمات توان بخشی بوده که تا بحال برآورده نشده است .
بطور سنتی در جامعه برای برآورده کردن نیازهای توانبخشی کار زیادی انجام نشده است و گسترش محدود اینگونه خدمات باعث وابستگی به مؤسسات خصوصی شده است . البته گسترش فعلی اینگونه خدمات به شکلی است که افراد معلول را قادر می سازد تا مستقل تر زندگی کرده و در جامعه مشارکت بیشتری داشته باشند .
* مشارکت معلولین در جامعه
اگر چه بسیاری از کشورها مکانیزم های خوب و تثبیت یافته ای برای درگیر ساختن جامعه جهت برنامه ریزی برای خدمات توانبخشی دارند ولی چنین مکانیسمی در بسیاری از کشورها وجود ندارد . زمانی که جامعه به درگیر شدن در مسائل معلولین عادت نکرده است ، بسیار مشکل است که فعالیت هائی در سطح جامعه شروع شود که باعث تشویق و ایجاد دسترسی مساوری و موقعیت های مناسب برای معلولین شود .
* جنسیت و اطفال معلول
سازمان بهداشت جهانی توجه خاصی به تفاوت های جنسیت دارد بخصوص زمانیکه این تفاوت ها با سلامتی در ارتباط باشند . نیازهای زنان و دختران معلول که با مشکل مضاعف تبعیض جنسی و همچنین فرصت های مجدد برای معلولین مواجه هستند مورد توجه قرار گیرند .
بر طبق آمار یونیسف ۱۰ درصد کودکان با معلولیت زاده شده و یا به آن مبتلا می شوند و از این عده حداکثر ۱۰ درصد توانبخشی مناسب دریافت خواهند نمود . در کشورهای با درآمد کم ، معلولیت های کودکان معمولاً در سنین ۴-۳ سالگی مشخص می شود . در نیتجه توانبخشی بسیار دیر شروع شده و فرصت ارائه درمان زودرس در دوره ای که توانبخشی اثر بیشتری دارد از دست می رود . یک اولویت عمده ، گسترش راههای زودرس تشخیص و توانبخشی برای کودکان از تولد تا قبل از ۳ سالگی است .
* تغییر روش های تخصصی
بطور معمول آموزش متخصصین خدمات درمانی و اجتماعی بر جنبه های پزشکی معلولیت تأکید دارد و در این نگرش بجای اینکه افراد برای زندگی مستقل آماده شوند به عنوان یک فرد وابسته در نظر گرفته می شود .
متخصصین توانبخشی از طریق تعهد به کار کردن نزدیک با افراد معلول و خانواده آنها و در ضمن پیشبرد مفهوم زندگی مستقل و مشارکت کامل ، نقش مهمی برای بهبود نگرش های مثبت به معلولیت دارند . بنابراین متخصصینی که در زمینه توانبخشی کار می کنند باید مهارت های جدیدی به دانش قبلی خود بیافزایند تا رفتار تخصصی آنان در جهت مشاوره و همکاری با خانواده ها و جوامع مورد استفاده قرار گیرد .
* همکاری
همکاری بین بخشی مابین بخش های درمان ، آموزش ، کار و مددکاری لازم است تا افراد معلول تمام خدمات مورد نیاز را که به آنان کمک می کند تا فرصت های مساوی داشته باشند دریافت کنند . در اکثریت کشورها همکاری بخش های مختلف در سطح محلی مؤثرتر از همکاری آنان در سطح ملی است . اگر چه تمام بخش ها در تمام سطوح ، باید همکاری نزدیک داشته باشند تا حمایت کافی از فعالیت های اجتماعی بشود .
معلولین و سازمانهایی که نماینده آنها هستند نقش فعالی در پیشبرد ایجاد فرصت های مساوی دارند . آنها نقش اساسی ، اقتصادی و سیاسی روی جامعه و روی برنامه های اجتماعی و درمانی دارند .
آستین بالا زدم و بسم ا... گفتم و کودکی را ، جوانی را ، انسانی را که نیمه پائین تنش او را در جابه جا شدن یاری نمی کرد ، راه رفتن نمی دانست ، دستها کارا نبود و یأس را تجربه می کرد از جای برخیزاندم . به او روحیه زیستن و بودن دادم . به صندلی چرخدارش سپردم و عصا را حایل جسم نحیفش کردم و جانی گرفت . کاری برایش یافتم و به سمت جامعه سوقش دادم و او نیز برای چشیدن طعم گوارای عشق به سوی زندگی آغوش گشود ، اما چه سود که هیچ حجمی آغوش گشوده اش را پر نکرد . در بن بست اولین مانع در اولین معبر با نگاهی حسرت بار باقی ماند واز نگاههای پرتحقیر و ترحم آنقدر تیر خورد تا همانجا به انتها رسید . |
رنگها و تاثیرات آنها
همه ما در رابطه با رنگها و نور اطلاعاتی کم و بیش داریم. انسانها غالبا سلایق خاصی در انتخاب رنگها داشته و هر کسی رنگ به خصوصی را بیشتر از سایر رنگها دوست دارد و این را نیز می دانیم که انسانها بیش از حد تصور خود از رنگها تاثیر می پذیرند. باید گفت علیرغم این مسائل، غالب مردم هنوز به یقین و دقیق نمی دانند که از نظر روان شناسی و فیزیکی تا چه اندازه ای تحت تاثیر قدرت رنگها و نورها هستند.
رنگها با تمامی عوامل و جزئیات زندگی ما چنان رابطه تنگاتنگی دارند که باید گفت رنگها بسان پله هایی هستند که وجود فیزیکی و روحی انسانها را با سایر جزئیات و پدیده های جهان هستی در ارتباط قرار می دهند این ارتباط و تاثیر به حدی است که حتی انسانها در کلمات و جملات خود نیز برای بیان احساسات درونیشان از رنگها استفاده کرده و آن را بیان می دارند.
خیلی از ما به هنگام بیان و تعریف احساسات فیزیکی و درونی خود از رنگها استفاده می کنیم. مثل اینکه: «فلانی از خشم سرخ، سرخ شده بود.»
انسانها در رابطه با رنگها اشتراک عقیده ندارند، یعنی هر فردی نسبت به رنگی جاذبه و دافعه خاصی از خود نشان می دهد. شاید رنگهایی که برای شما بسیار جالب و زیبا خوشایند هستند، برای دیگران بی معنی و یا کم ارزش جلوه کند. و این کاملا طبیعی است که شما رنگی را بپسندید و یا نپسندید. و ما تا بحال سوالهایی در ذهن مان ایجاد شده که تا چه اندازه می توان از رنگها سود جست.
رنگ زمانی ظاهر می شود که فرکانس نوری در محیطی متناسب شدت گرفته و متظاهر گردد. رنگ علیرغم خصوصیات ایجاد انگیزه، هوس، شادمانی، ساختاری و حتی تهیجی، دارای خصوصیات سوزاننده و برنده نیز هست. هر رنگ دارای خصوصیات منحصر به فرد درمانی و تعادل بر انگیزی است. یکی دیگر از خصوصیات رنگها این است که می توانند تا اعماق نیروی ادراک و شعور ما نفوذ نمایند.
رنگ ها را می توان به سه قسمت اسامی یا سه گروه تقسیم کرد. نخستین گروه (گروه اصلی) قرمز – زرد – آبی. گروه دوم همان رنگ هایی که از ترکیب رنگ اصلی بدست می آیند و گروه سوم نیز از ترکیب رنگ های اصلی با رنگهای نوع دوم حاصل می شود. در ادامه به تاثیرات رنگها در ذهن – روان و محیط فیزیکی اطرافمان اشاره می کنیم که در بین این متون از تاثیر رنگ ها به گونه ای از بیماری ها اشاره خواهد شد که ناگفته نماند که این فهرست ها صرفا حالت پیشنهادی داشته و به صورت نسخه نبایستی تلقی گردد.
برای مبارزه با ناراحتی ها و بیماریها استفاده از رنگها در علم پزشکی پیشرفته صرفا چاره ساز نبوده و این پیشنهادات در کنار بهره گیری از سایر موارد درمان می تواند بسیار موثر باشد و بهبودی را سریعا برای انسان به ارمغان بیاورد....
رنگ ها را یک به یک بررسی می کنیم
رنگ سفید
رنگ سفید در بنیه تمامی طیفها نهفته و وجود دارد. رنگ سفید متظاهر کننده احساسات نبوغ و استعدادهای بالقوه فرد بوده و رنگی است که نبوغ و توانایی های فرد را تقویت نموده و برای تمامی بنیه رنگها مناسب تشخیص داده می شود.
برای درمان توسط رنگها بهتر است با این رنگ شروع شود و با این رنگ نیز پایان یابد.
اگرچشمان من دریاست تویی فانوس شب هایش
اگر حرفی زدم از گل تویی مفهوم و معنایش
تو به من نمی نگریستی خیال کردی من آنم که تو در آب دیده ای زلال،پاک و بی آلایش اما من که این نبودم آنچه نبودم تو دیدی و آنچه که بودم تو ندیدی . حرف هایت همان قدر که لطیف بودو دوست داشتنی برای من غریب بودو دست نیافتنی می دانستم که توان همراهیم نیست اما نگفتم ، نگفتم که با تو بمانم وسکوت کردم که سر بلند کنی و جوابت را از چشم هایم بگیری . دوست داشتم بتوانم آنچه تو می گفتی باشم ولی توانی تا این حد نداشتم و می دانستم که ندارم و این همان بود که به تو نگفتم و همان نبود که به تو گفتم ....
صدای بغضی را که در گلو فرو می خورد حتی می شنوم،چه سعی می کند گریه در دل بماند و از گلو فراتر نیاید.
دردادگاه عشق قسم قلبم بود و وکیلم دلم وحضار جمعی از عاشقان و دلسوختگان قاضی نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام کرد و محکوم شدم به تنهایی ومرگ . کنارچوبه ی دار از من خواستند تا آخرین خواسته ام را بگویم و من گفتم به تو بگویند
دوستت دارم .